سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خدایا عاشقتم
 

من یه تنهام...توی یه قایق شکسته...میون اقیانوس
من تاریکیم....توی یه اتاق...یه اتاقه بی پنجره
من یه گلبرگه شقایقم...که تو اغوش باد رها شدم
من یه صدام...یه صدا تو دنیای سکوت
من یه گلولم تو قلب گمگشتگی...من یه مجروحم به زخم گلوله ی خودم
من یه نقاشم...ولی تنها انتظار میکشم
تو یه کشتی ای ... یه مسافر .... یه رهگدر از کنارم
تو روشنایی ای...توی یه قصر...یه قصر پر از پنجره
تو یه گلی...یه گل که منو به دست باد داد
تو یه اهنگی تو سالن موسیقی
وما هریک یه نته اواییم...بی هم تنها یک صدا
ما یکی گل و دیگری ساقه ایم...بی هم زیبا نخواهیم بود
ما تاریکی و روشنایی هستیم... بی هم پس بازی نور و سایه چی میشه؟
ما عشق و نفرتیم....بی ما پس زندگی چی میشه؟
ما شب و روزیم...بی ما دنیا چی میشه؟
ما جزئی از طبیعتیم...اگه نباشیم پس نقاشی خدا چی میشه؟
ما هر یک یه کلمه ایم...اگه با هم نباشیم پس حرفای عاشقانه چی میشن؟
ما اگه باهم نباشیم جواب خدا رو چی بدیم؟


[ یادداشت ثابت - چهارشنبه 92/3/9 ] [ 5:53 عصر ] [ محمد شهابی خسروشاهی ]
درباره وبلاگ

آرشیو مطالب
امکانات وب
از این که وبلاگ منو برای سرگرمی خودتون انتخاب میکنید بسیار ممنونم از دوستان عزیزم تقاضا دارم در انتخاب عشق خود دقت کنند تا بعد از چند ماه زندگی خودشون رو بدبخت نکنن دوست من ارش الان به خاطر یک دختر داره همهی زندگی که تو این دو سال جدایی از خانواده اش جمع کرده از دست میده چرا چون دختره عضو یک باندی است که پسرا رو قول زده و اواره گوشه زندان میکنن و دارو ندارشو ازش میگیرن