خدایا عاشقتم | ||
مدتی است از شکسته شدن این دل گذشته ،
هنوز قطره هایی از اشکهای آن روزها بر چشمانم نشسته ،
حالم بهتر نیست از این دل خسته ... گرفته دلم ، کجایی که آرامم کنی ، کجایی که این غم یخ زده را در دلم آب کنی گرفته دلم ، کجایی که به درد دلهایم گوش نیست روزی که از تو نگفته باشم هزار سال هم که بگذرد من در توهم حضورت نفس می کشم با آن نگاه مهربان و آن همه خوبی من بی تو طاقت ماندن ندارم این بغض لعنتی.... این بغض لعنتی وقتی دیروز باران بارید “آن مرد در باران آمد” را به یاد آوردم “آن مرد با نان آمد” یادم آمد که دیگر پدرم در باران با نانی در دست و لبخند بر لب نخواهد آمد دیروز دلم تنگ شد و با آسمان و دلتنگیاش با زمین و تنهائیش با خورشید و نبودنش به یاد پدر سخت گریستم پدرم وقتی رفت سقف این خانه ترک بر میداشت پدرم وقتی رفت دل من سخت شکست....
به امید روز وصال [ سه شنبه 92/3/14 ] [ 10:52 عصر ] [ محمد شهابی خسروشاهی ]
|
||
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : night skin ] |