خدایا عاشقتم
 

هی فلانی! 
دیگر هوای برگرداندنت را ندارم…
 هرجا که دلت میخواهد برو…
 فقط آرزو میکنم
 وقتی دوباره هوای من به سرت زد، آنقدر آسمان دلت بگیرد که با هزار شب گریه چشمانت، باز هم آرام نگیری…
 و اما من…
 بر نمیگردم که هیچ!
 عطر تنم را هم از کوچه های پشت سرم جمع میکنم،
 که نتوانی لم دهی روی مبل های راحتی،با خاطراتم قدم بزنی!


[ جمعه 92/3/3 ] [ 5:14 عصر ] [ محمد شهابی خسروشاهی ]
درباره وبلاگ

آرشیو مطالب
امکانات وب
از این که وبلاگ منو برای سرگرمی خودتون انتخاب میکنید بسیار ممنونم از دوستان عزیزم تقاضا دارم در انتخاب عشق خود دقت کنند تا بعد از چند ماه زندگی خودشون رو بدبخت نکنن دوست من ارش الان به خاطر یک دختر داره همهی زندگی که تو این دو سال جدایی از خانواده اش جمع کرده از دست میده چرا چون دختره عضو یک باندی است که پسرا رو قول زده و اواره گوشه زندان میکنن و دارو ندارشو ازش میگیرن