خدایا عاشقتم | ||
من بـهــانه می گیرم و
تــــــو دهانـــــم را با یک “بــــوســــــــه” ببند… ![]() **** کاش میشد:بچگی را زنده کرد
کودکی شد،کودکانه گریه کرد شعر ” قهر قهر تا قیامت” را سرود آن قیامت، که دمی بیش نبود فاصله با کودکی هامان چه کرد ؟ کاش میشد ، بچگانه خنده کرد . . . ![]() **** بخـنــد
هــرچـنــد غـمـگینــی بـبخــش هــرچـنـد مـسکینـــی فـرامـوش کــن هــرچـنــد دلــگیــــری زیستن این گــونـــه زیـبـاسـت... بخنـــد ببخــش و فرامـوش کـــن هــرچـنــد میدانم آســـان نــیســـت... ![]() **** زلال که باشی سنگ های کف رودخانه ات را می بینند،
بر می دارند و نشانه می روند درست به سوی خودت!!! این است رسم دنیای ما...! ![]() **** امروز آرزویم را در گوش قاصدک خواندم به باد سپردم قبل از اینکه چون قبلی ها خودش بر باد روند ... ![]() **** گـاه ?لـمــ مےـگـیر?
گـاه ز??ـ?گــے ســخـتــــ مےـشـو? گـاه تـ??ـهـا , تـ??ـهـایـے آرامـشــ مـے آور? گـاه گـذشـتـهـ اذیـتـمـ مـیـکـنـ? ایـ?? `گـاه هـا`... گـهـگـاه تـمـامــ روز و شـبــ مـنــ مےـشـو ??ـ? آ??ـوقـت بـغـض گـلـویـم را مـےـگـیـر? ! ?رسـت مـثـل هـمےــ?? روزـها .... ![]() **** هنوز صدای قدم هایت را پشت سرم می شنوم
که همچون غریبه ای مرا بی تفاوت دنبال می کنی ومن این چنین پیش خود می پندارم که هنوز … با گام هایت مسیرمرا دنبال می کنی ولی افسوس … مرگ بر دوراهی ها ، لعنت بر هرچه بیراهه است آری به اولین دوراهی که رسیدیم دیگر صدای قدم هایت نیامد تو رفته بودی همه گفتند که تو عابری بیش نبودی … ولی من میگویم دوراهی ها تورا ازمن ربودند لعنت بر دوراهی ها … ![]()
[ یادداشت ثابت - پنج شنبه 92/3/10 ] [ 12:54 عصر ] [ محمد شهابی خسروشاهی ]
|
||
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : night skin ] |