خدایا عاشقتم | ||
نام مادر مسیح، مریم دختر عمران بود. مادر مریم، وقتی او را حامله شد، نذر کرد فرزند در شکم خود را، بعد از به دنیا آمدن خادم مسجد (محرر) کند، و او در حالی این نذر را میکرد که میپنداشت فرزندش پسر خواهد بود. ولی وقتی که او به دنیا آمد و فهمید که او دختر است، اندوهناک شد و حسرت خورد. نامش را "مریم" یعنی خادمه نهاد. پدر مریم قبل از ولادت او از دنیا رفته بود، به ناچار خود او دخترش را در آغوش گرفته به مسجد آورد و او را به کاهنان مسجد که یکی از آنان زکریا بود تحویل داد. کاهنان در باره کفالت مریم با هم مشاجره کردند و در آخر به این رضایت دادند که در این باره قرعه بیندازند و چون قرعه انداختند زکریا برنده شد و او عهدهدار سرپرستی مریم گشت تا وقتی که مریم به حد بلوغ رسید، در آن اوان، زکریا حجابی بین مریم و کاهنان برقرار نمود و مریم در داخل آن حجاب مشغول عبادت بود ... مریم (علیها السلام) صدیقه و به عصمت خدا معصوم بود، طاهره بود، برگزیده شده و محدث و مرتبط با ملائکه بود. مریم یکی از آیات خدا برای همه عالمیان بود. ملکی از ملائکه به او گفت که خدا تو را برگزیده و تطهیر کرده ...(1) بعد از آنکه مریم (علیها السلام) به حد بلوغ رسید و در حجاب محراب قرار گرفت، خدای تعالی روح را (که یکی از فرشتگان بزرگ خدا است) نزد او فرستاد و روح به شکل بشری تمام عیار در برابر مریم مجسم شد و به او گفت که فرستادهای است از نزد معبودش، و پروردگار وی را فرستاده تا به اذن او پسری به وی بدهد، پسری بدون پدر، و او را بشارت داد به اینکه به زودی از پسرش معجزات عجیبی ظهور میکند و خداوند به زودی او را با روح القدس تایید نموده، و به او کتاب و حکمت و تورات و انجیل میآموزد و او را به عنوان رسولی به سوی بنی اسرائیل می فرستد(2) ... عیسی (علیه السلام) در اوان جوانی به رسالت به سوی بنی اسرائیل مبعوث گردید و مأمور شد تا ایشان را به سوی دین توحید بخواند و بگوید که من با معجزهای از ناحیه پروردگارتان به سوی شما آمدهام. آن معجزه این است که برای شما (و پیش رویتان) از گل چیزی به شکل مرغ میسازم و سپس در آن میدمم، به اذن خدا مرغ زندهای میشود. من کور مادرزاد و بیمار برصی غیر قابل علاج را شفا میدهم و مردگان را به اذن خدا زنده میکنم و از آنچه میخورید و از آنچه در خانههایتان ذخیره میکنید به شما خبر میدهم، در این برای شما آیتی است بر اینکه خدا رب من و رب شما است و باید او را بپرستید.(3) عیسی (علیه السلام) مردم را به شریعت جدید خود که همان تصدیق شریعت موسی (علیه السلام) است دعوت میکرد، چیزی که هست بعضی از احکام موسی (علیه السلام) را نسخ نمود(4) و بارها میفرمود: من با حکمت به سوی شما فرستاده شدهام، تا آنچه را مورد اختلاف شماست برایتان بیان کنم و نیز میفرمود: ای بنی اسرائیل من فرستاده خدا به سوی شمایم، در حالی که تورات را که کتاب آسمانی قبل از من بوده تصدیق دارم و در حالی که بشارت میدهم به رسولی که بعد از من میآید و نامش "احمد" است. عیسی (علیه السلام) هم چنان بنی اسرائیل را به توحید خدا و شریعت جدید دعوت می کرد تا وقتی که از ایمان آوردنشان مأیوس شد و وقتی طغیان و عناد مردم را دید و استکبار کاهنان و احبار یهود از پذیرفتن دعوتش را مشاهده کرد، از میان عده کمی که به وی ایمان آورده بودند چند نفر "حواری" انتخاب کرد تا او را در راه خدا یاری کنند. از سوی دیگر یهود بر مسیح (علیه السلام) شورید و تصمیم گرفت او را به قتل برساند، ولی پروردگار او را از دست یهود نجات داد و به سوی خود بالا برد اما مسأله مسیح (علیه السلام) برای یهود مشتبه شد، بعضی خیال کردند که او را کشتهاند، بعضی دیگر پنداشتند که او را به دار آویختهاند، ولی خداوند فرمود: نه آن بود و نه این، بلکه امر بر آنان مشتبه شد.(4) و اینها همه بخشی از آن چیزی است که قرآن کریم در داستان مسیح (علیه السلام) و مادرش مریم (علیها السلام) فرموده است ...
« برگرفته از تفسیر المیزان، تألیف علامه طباطبایی (ره)، (با اندکی تصرف) »
[ سه شنبه 92/3/14 ] [ 11:14 عصر ] [ محمد شهابی خسروشاهی ]
مریم مادری پاک اضطرابی عجیب درونش را فرا گرفته بود؛ امّا گامهایش را محکم و استوار برمی داشت، کودکی را که در آغوش داشت به نزد قومش آورد. گفتند: ای مریم، کار بسیار عجیب و بدی انجام دادی! ای خواهر هارون! نه پدرت مرد بدی بود و نه مادرت زن بدکاره ای! «مریم» که روزه سکوت داشت به کودکش اشاره کرد؛ یعنی از او بپرسید. گفتند: چگونه با کودکی که در گاهواره است سخن بگوییم؟! ناگهان کودک زبان به سخن گشود و گفت: «من بنده خدایم، او کتاب (آسمانی) به من عطا کرده و مرا پیامبر قرار داده است و مرا هرجا که باشم موجودی پر برکت خواسته و تا زمانی که زنده ام، مرا به نماز و زکات امر فرموده است. سلام خدا بر من، در آن روز که متولد شدم و در آن روز که می میرم و آن روز که زنده برانگیخته خواهم شد». مسیح کلمه «مسیح» که به معنای نجات دهنده است، به زبان یونانی به «کریستوس» ترجمه شده. پیروان عیسی را مسیحی و به زبان های اروپایی «کریستیان» گویند. عیسی(ع) که از پیامبران الوالعزم و صاحب کتاب انجیل است، در «بیت اللحم» در جنوب اورشلیم، از مادری پاک به نام مریم زاده شد. مسیح پیامبری الوالعزم رسالت همه پیامران جهانی و عمومی نبوده است. بسیاری از پیامبران تنها برای گروه یا قوم خاصی برانگیخته شده اند. در میان انبیا تنها پنج پیامبر صاحب شریعت، کتاب آسمانی و احکام اجتماعی بوده اند. این پنج تن عبارتند از نوح(ع)، ابراهیم(ع)، موسی(ع)، عیسی(ع) و پیامبر عظیم الشأن اسلام. اینان همان کسانی هستند که در قرآن به نام «الوالعزم» نامیده شده و رسالتی جهانی داشته اند. دعوت آنان به گروه خاصی محدود نمی شده است و دعوتی عام و رسالتی فراگیر و جهانی داشته اند. من بنده خدایم، او کتاب (آسمانی) به من عطا کرده و مرا پیامبر قرار داده است و مرا هرجا که باشم موجودی پر برکت خواسته و تا زمانی که زنده ام، مرا به نماز و زکات امر فرموده است. سلام خدا بر من، در آن روز که متولد شدم و در آن روز که می میرم و آن روز که زنده برانگیخته خواهم شد مسیح انسان است.همه پیامبر الهی از جنس بشر بوده، درمیان مردمان می زیسته اند. همانند آنان غذا می خوردند، می آشامیدند و همانند دیگران می خفتند. این سنت پایدار الهی است که پیوسته از میان انسان ها، کسی به رسالت برانگیخته شود. مسیح نیز پیامبری والا با معجزات و کراماتی بی نظیر، امّا انسانی همانند همه انسان هاست. ولادتی چون آدم گروهی از مسیحیان به شهر مدینه آمدند و به حضور پیامبر رسیدند. آنان در گفتگو با پیامبر(ص) ولادت بدون پدر حضرت عیسی(ع) را نشانه الوهیت او عنوان می کردند. در این هنگام آیه نازل شد و جواب آنان را این چنین بیان نمود: «ولادت و خلقت حضرت عیسی ابن مریم(ع) همانند خلقت حضرت آدم(ع) [و بلکه خلقت آدم مهم تر و والاتر] است»؛ یعنی اگر دلیل الوهیت ولادت بدون پدر باشد، پس درباره حضرت آدم که خلقت وی بدون پدر و مادر بوده نیز باید قائل به الوهیت شویم و حال آنکه کسی چنین نگفته است. نام حضرت مسیح در قرآن در قرآن نام 25 نفر از پیامبران آمده است. از میان اینان، پیامبر اسلام(ص) با بیشترین اشاره و با قرینه های بسیار مورد خطاب واقع شده است؛ اگر چه نام حضرت موسی بیش از همه انبیا برده شده است. در قرآن، نام حضرت مسیح بیست و سه مرتبه با اسم «عیسی»، یازده بار با نام «مسیح» و دو مرتبه با وصف «ابن مریم» آمده است. کثرت استعمال نام این انبیا به سبب وقایع مهمی است که در زمان آنان رخ داده و می باید مورد عبرت مسلمانان قرار گیرد. ایمان به همه پیامبران در قرآن کریم آمده است که خداوند متعال از همه انبیا میثاق گرفت که انبیای دیگر را تایید کنند و به پیامبر قبلی ایمان داشته باشند. مؤمنان نیز باید به انبیای گذشته و اوامری که بر آنان وحی شده ایمان داشته باشند. اعتقاد به نبوت حضرت مسیح(ع) و ارتباط او با منشأ وحی از اعتقادات راسخ ما مسلمانان است. پیام همه پیامبران همه پیامبران معبود را خدای یگانه، غیر محسوس، نامتناهی و برتر از اندیشه های بشری معرفی می کرده اند و آدمی را به انتخاب کمال مطلوبی که درواقع همان خدا و مبدأ کمال، فضیلت و سرچشمه همه اصول و ارزش های عالی است، فرا می خواندند. تثلیث در قرآن اسلام عقیده «تثلیث» (پدر، پسر و روح القدس) را نمی پذیرد و آن را مخالف روح توحید می داند. در قرآن و انجیل، حضرت عیسی پیامبر خدا معرفی شده، نه خدا یا فرزند خدا. همچنین آفرینش غیر طبیعی عیسی نشانه خداست. در قرآن مجید به این عقیده مسیحیان اعتراض شده و آمده است: «عیسی خود را بنده خدا می داند؛ چرا شما او را فرزند خدا می شناسید؟». اسلام عقیده «تثلیث» (پدر، پسر و روح القدس) را نمی پذیرد و آن را مخالف روح توحید می داند. در قرآن و انجیل، حضرت عیسی پیامبر خدا معرفی شده، نه خدا یا فرزند خدا انجیل«انجیل» کلمه ای یونانی به معنای بشارت و جمع آن به زبان عربی «اناجیل» است. زندگی نامه عیسی مسیح و بیانات اخلاقی ایشان در اناجیل آمده است که مجموعه آنها را «عهد جدید» می گویند. از این انجیل ها، چهار انجیل «متی»، «مرقس»، «لوقا» و «یوحنا» در پیش همه مسیحیان جهان معتبر است و انجیل های دیگری را که شمار آنها از 114 انجیل فراتر می رود، کلیسا خارج از کتب آسمانی دانسته است. انجیل «برنابا» یکی از ناجیل غیر رسمی کلیسا، انجیل مربوط به قدیس «یوسف برنابا» است. وی از رسولان و حواریون بزرگ مسیح بودو انجیل وی حلقه گمشده مسیحیت و اسلام است. اخبار قرآن مجید درباره حضرت مسیح و داستان های آن، موافقت زیادی با این انجیل دارد. در انجیل برنابا چنین آمده: «آدم همین که آفریده شد، جمله «لا اله الّا اللّه، محمد رسول اللّه» را دید که در فضا نوشته شده و روشنایی آن از آفتاب بیشتر است. از خدا خواست آنها را بر انگشتان او نقش کند و پروردگار نیز «توحید» را بر شست راست او و «نبوت» را بر شست چپ او نگاشت». بشارت مسیح به نبوت حضرت محمّد(ص) پیامبران الهی اهدافی مشترک دارند و پیام الهی را به مردمان زمانه خود ابلاغ می کنند و بعد از خویش، نویدبخش پیامبری هستند که بعد از آنان راه توحید را پرچمداری می کند. این داستان از حضرت آدم آغاز و به پیامبر خاتم(ص) ختم شد. در سوره «صف» آیه شش آمده است: «به یاد آورید هنگامی را که عیسی بن مریم گفت: ای بنی اسرائیل من فرستاده خدا به سوی شما هستم؛ و کتاب تورات را که قبل از من فرستاده شده تصدیق می کنم و به رسولی که بعد از من می آید و نام او احمد است، بشارت دهنده هستم». بشارت به حضرت محمّد(ص) در انجیل در قرآن مجید در سوره «اعراف» آیه 157 آمده است: نام پیامبر امّی را یهودیان و مسیحیان در تورات و انجیل نوشته می یابند. از این آیه روشن می شود که در عصر پیامبر، نام آن حضرت در تورات و انجیل بوده والاّ یهودیان و مسیحیانِ بسیاری که در اطراف مدینه و مکّه بودند، کتاب خود را آورده و می گفتند: اسم خود را به ما نشان بده و اگر پیامبر از چنین کاری عاجز می ماند، موضوع را آن افراد نشر می دادند. همچنین بسیاری از آنان بر وجود نام حضرت در کتب خویش اعتراف داشتند. در تورات و انجیل کنونی نیز هنوز اشارات روشنی بر ظهور آن گرامی می یابیم. عقیده به موعود آخرالزمان در مسیحیت عقیده به مهدی و مصلح بزرگ جهانی از حوزه اعتقادات مسلمین فراتر رفته، در ادیان دیگر چون دین زرتشت، ادیان هندی، یهود و مسیحیت، به عنوان اصل مسلم و قطعی مطرح است. مسیح نیز چون انبیای گذشته به پیروانش، آمدن مصلح غیبی و تشکیل دهنده حکومت واحد جهانی را بشارت داده و به مظلومان و ستمدیدگان از سپری شدن فصل چپاولگران و ستم پیشگان و فرا رسیدن فصل شکوفایی عدالت و برپایی قانون مقدس الهی در سراسر گیتی نوید داده است. شور و التهاب انتظار موعود آخرالزمان در تاریخ پرفراز و نشیب مسیحیت موج می زند. فرقه های مسیحیت مسیحیت به سه فرقه بزرگ «کاتولیک»، «اُرتدکس» و «پروتستان» تقسیم شده است. مهم ترین فرقه مسیحی فرقه کاتولیک است که امروزه مهم ترین و بزرگ ترین مذهب مسیحی جهان و «پاپ» پیشوای مذهبی آنان است. کاتولیک ها خود را نماینده حقیقی کلیسای مسیح می دانند. مراسم مذهبی آنان عبارت از تعمید، قربانی، توبه، اعتراف، تناول، ازدواج و مسح بیماران در حال مرگ است، کاتولیک ها خطبه، ادعیه و نماز را به زبان لاتینی می خوانند. تواضع مسیح عیسی(ع) به حواریون گفت: «من خواهش و حاجتی دارم؛ اگر قول می دهید آن را برآورید، بگویم». حواریون گفتند: «هرچه امر کنی اطاعت می کنیم.». عیسی از جا حرکت کرد و پاهای یکایک آنها را شست. حواریون در خود احساس ناراحتی می کردند، ولی چون قول داده بودند خواهش عیسی را بپذیرند، تسلیم شدند و عیسی پای همه را شست. همین که کار به انجام رسید. حواریون گفتند: «تو معلم ما هستی؛ شایسته این بود که ما پای تو را می شستیم، نه تو پای ما را». عیسی فرمود: «این کار را کردم برای اینکه به شما بفهمانم که از همه مردم سزاوارتر به اینکه خدمت مردم را بر عهده بگیرد، عالم است. این کار را کردم تا تواضع کرده باشم». حق الناس حضرت عیسی(ع) از قبرستانی می گذشت، صاحب قبری را صدا زد و به امر خدا او را زنده کرد. حضرت عیسی(ع) از او پرسید: تو کیستی؟ گفت: من بارکش بودم. روزی پشته هیزمی حمل می کردم. از آن هیزم خلال چوبی جدا کرده، با آن، دندانم را پاک کردم. یا عیسی، از هنگامی که مرده ام به سبب آن خلال چوب مرا مؤاخذه می نمایند که چرا به مال مردم بی اجازه دست درازی کردی. عروج عیسی «مسیح نه کشته و نه بر دار آویخته شد؛ بلکه خداوند او را به سوی خود بالا برد، امّا امر به آنان مشتبه گشت.» معاد از دیدگاه مسیح عیسی مسیح(ع) نه تنها در تعالیم الهی خود به مسئله معاد و رستاخیز اشاره کرده است، بلکه در عمل با احیای مردگان سیمایی روشن از رستاخیز را برای پیروان خود به تصویر کشیده است. در اناجیل نیز سخن از قیامت و چگونگی آن بسیار است. در انجیل متی باب 125 بنا بر روایت انصار آمده است: «وقتی که ستم و فساد و کفر بر روی زمین گسترش یافت، آنگاه عیسی بن مریم باز خواهد گشت تا با فساد و تباهی نبرد نهایی کند و پس از آن قیامت فرا خواهد رسید که پایان جهان است. آنگاه نیکوکاران پس از عبور از پل صراط به بهشت در ملکوت اعلی خواهند رفت و ستمکاران در قعر جهنم جای خواهند یافت [ سه شنبه 92/3/14 ] [ 11:13 عصر ] [ محمد شهابی خسروشاهی ]
قربانعلی دری نجفآبادی
در زمان ظهور آن حضرت، مسیح(ع) نزول خواهند کرد و در رکاب آن بزرگوار و پشت سر آن بزرگوار اقامه نماز خواهند نمود و این به مفهوم خاتمیت و خاتمالاوصیاء بودن آن بزرگوار است و در روایت آمده که آن بزرگوار به حضرت مسیح(ع) احترام نموده و مسیح(ع) گوید، کسی را نرسد که بر ائمه اهل البیت(ع) تقدم بجوید و حق تقدم با شماست. مسیح در خدمت حضرت مهدی(ع) ضرورت همة ادیان الهی ظهور منجی حقیقی در آخرالزمان است و وعده خداوند و پیامبران بزرگ الهی در ظهور آن بزرگوار و برقراری صلح و عدالت در جهان است. عقل و فطرت و وجدانهای بیدار و تجارب بشری نیز این معنا را تأیید مینماید که سمت و سوی کاروان بشریت به سوی حکومت واحد جهانی عدالتخواه و عدالتپرور اخلاقی است. قرآن کریم و روایات اسلامی نیز بر این معنا تأکید و تصریح دارد که صالحان، وارثان زمین خواهند شد. جالب آن است که درمنابع اسلامی به طور دقیق و شفاف ولادت و شخصیت آن بزرگوار کاملاً شناخته و از ذریة فاطمه زهرا(س) و یازدهمین امام از فرزندان حضرت امیرالمؤمنین علیبن ابیطالب(ع) و نهمین فرزند حضرت اباعبدالله الحسین(ع) و همینطور از نسل و ذریه ائمه هدی(ع) و چهارمین فرزند از فرزندان حضرت علیابن موسیالرضا(ع) تا آخر میباشند. علاقمندان میتوانند در این باره به کتاب شریف منتخبالاثر تألیف آیتالله صافی گلپایگانی ـ دامت برکاته ـ مراجعه نمایند که 49 باب دارد و صدها حدیث ارزشمند در این باره از کتب شیعه و اهل سنت نقل فرموده و خصوصیات آن حضرت و نسبت و ویژگیهای آن بزرگوار و نشانههای ظاهری و اینکه از فرزندان ائمه اهل البیت(ع) میباشند و فرزند سیده اماء(س) و از سبطین رسولالله(ص) هستند و از نسل ائمه اثنیعشر و خلف صالح امام عسکری(ع) مراجعه نمایند. آری مهدی(عج) دوازدهمین امام از اهل بیت عصمت و طهارت است. خصوصیات آن بزرگوار از لحاظ پدر، مادر، ولادت، نواب خاص و عام، زمان ولادت، کیفیت ولادت، غیبت صغری و کبرای آن بزرگوار، شرایط عصر غیبت و عصر ظهور، و دهها مسئله دیگر توضیح داده شده است. در زمان ظهور آن حضرت، مسیح(ع) نزول خواهند کرد و در رکاب آن بزرگوار و پشت سر آن بزرگوار اقامه نماز خواهند نمود و این به مفهوم خاتمیت و خاتمالاوصیاء بودن آن بزرگوار است و در روایت آمده که آن بزرگوار به حضرت مسیح(ع) احترام نموده و مسیح(ع) گوید، کسی را نرسد که بر ائمه اهل البیت(ع) تقدم بجوید و حق تقدم با شماست.1 کتاب منتخبالاثر 25 حدیث در این رابطه نقل نموده است. و در بحارالانوار از جابر نقل شده که امام عصر(عج) به حضرت عیسی(ع) میگوید: بیایید بر ما امامت کنید.2 و حضرت عیسی(ع) میگوید: بعضی از شما بر بعضی دیگر امارت دارد و این عنایت خداوند نسبت به این امت است. آنگاه میگوید این حدیث صحیح و نیکو است که بزرگان نقل نمودهاند و دلالت دارد بر اینکه مهدی(عج) به جز عیسی(ع) است و این به معنی تسلیم مسیحیت و یهودیت در برابر اسلام و در برابر قرآن و آل البیت(ع) خواهد بود. چیزی که آن را در طول چهارده قرن گذشته کمتر پذیرفتهاند. و همواره در برابر اسلام با جنگهای صلیبی و صهیونیستی و تهمتها و نسبتهای ناروا و جنگ روانی و تبلیغاتی و عملیات تخریبی تلاش کردهاند تا مانع گسترش و نفوذ آن در جهان بشوند و البته این ظلم بزرگی است که نسبت به بشریت و ارزشهای الهی و ادیان الهی و حضرت مسیح(ع) و حضرت موسی کلیم(ع) و پیروان راستین این دو دین و پیامبر بزرگ الهی روا داشتهاند. دربارة حدیثی که به این مضمون نقل شده است: «لامهدیّ إلّا عیسی بن مریم(ع)؛ مهدی نیست مگر ـ همان ـ عیسیبن مریم» باید گفت: 1. این حدیث سند قابل اعتماد و قابل قبولی ندارد و نمیتوان به آن استناد کرد و راوی آن متهم به سهلانگاری در نقل است. راوی علیبن محمدبن خالد جندی (موذن الجند) است. مرحوم مجلسی(ره) در اینباره میگوید: علمای اهل سنت اتفاق نظر دارند بر آنکه در صورتی که راوی خبر معروف به تساهل در روایت باشد خبر و حدیث او قابل قبول نخواهد بود.3 2. حدیث واحد است و خبر واحد به فرض صحت در احکام حجیت دارد نه در مسائل اعتقادی و مباحث عقلی در مسائل اعتقادی علم و حجت شرعی لازم است. 3. احتمالاً حدیث یادشده توسط جریانهای مسیحی و نفوذی ساخته و پرداخته و در احادیث دست برده شده باشد. 4. به فرض آنکه چنین حدیثی در روایات ما آمده باشد لکن در روایات فراوان دیگر آمده که آن حضرت ظهور خواهد نمود و پشت سر حضرت مهدی(ع) اقامه نماز خواهند کرد و این حدیث با احادیث دیگر قابل جمع است که آن حضرت ظاهر و پشت سر امام عصر ـ ارواحنا فداه ـ اقامه نماز خواهند کرد و نافی ظهور ولی عصر(عج) نمیباشد. ممکن است تحریف در لفظ نیز رخ داده باشد و کلمه «مع» بعد از «الا» از قلم افتاده باشد؛ یعنی «لا مهدی الا مع عیسی بن مریم؛ مهدی نیست مگر همراه عیسیبن مریم.» 5. این حدیث به این معناست که تصور نشود حضرت مسیح(ع) خود مستقلاً ظاهر میشوند و یا حضرت مهدی(ع) بدون حضرت مسیح ظهور خواهند نمود. پس از نگارش این موضوع دوستان موثق نقل نمودند که این حدیث شریف در کتاب تذکرةالاولیا با این سبک آمده است: «لا مهدی إلّا عیسی بن مریم معه.» مهدی نیست مگر آنکه عیسیبن مریم با اوست. که «معه» در آخر حدیث شریف به جای مع که ما احتمال داده بودیم ساقط شده آمده است و اگر این باشد «نعم الوفاق» و یا این نقل و روایت قرینه بر منظور از حدیث یاد شده است و معنای حدیث شریف به نوعی ملازمه بین حضرت مهدی ـ ارواحنا فداه ـ و حضرت مسیح(ع) است که هر یک علامت دیگری و نشانه و شرط ظهور و نزول و حضور دیگری است و مانند خورشید و نور با یکدیگر جز با ظهور و حضور دیگری به وقوع نمیپیوندد و تحقق نمییابد. و این خود بهترین دلیل و شاهد بر ادعاهای بیاساس و ساختگی کسانی است که نسبت به هر یک از این دو موضوع مقدس و همراه یکدیگر ادعای انفرادی داشته باشند؛ ادعای مهدویت بدون نزول حضرت مسیح(ع) و یا ادعای نزول مسیح(ع) منهای حضرت مهدی(عج) چه در اسلام و چه در مسیحیت! آری ظهور هر یک از این دو، مکمل دیگری و شرط و متمم دیگری خواهد بود. و در حقیقت همانطور که از روایت استفاده میشود، امام مهدی(عج) قدوه و اسوه و اهل البیت(ع) مشمول کرامت خاص الخاص و اخص الخواص بوده و رسول اکرم(ص)صاحب لوای حمد است و رحمت للعالمین است و آدم(ع) و دیگر انبیا(ع) تحت لوای آن حضرت در فردای قیامت خواهند بود و چه بسا فلسفه این تقدم مهدی(ع) بر مسیح تسلیم در برابر خاتمیت و خاتم الاوصیا و صاحب سدرة المنتهی بوده و این علامت آن باشد که دین و قرآن محمد(ص) و اهل بیت آن حضرت در افق اعلا هستند و چه بسا این خود از اسرار و رموز الهی و تأویل این قبیل احادیث باشد. و البته حضرت ولیعصر(ع) امامت به مفهوم ولیالله و ولی اولیاءالله و ولایت مطلقه الهیه است و تقدم آن رتبی است و بالاتر از مقام نبوت مطلقه است.4 نه مهدی(ع) جز با نزول حضرت مسیح ظهور نخواهند فرمود و تکمیل سلسله و زنجیره پیامبران و رهبران الهی در آخرالزمان با ظهور مهدی(ع) اتفاق خواهد افتاد. و آنچه امروز مسیحیت آمریکایی تصور میکند که آرمگدن اتفاق خواهد افتاد و امام عصر(عج) و مهدی موعود(ع) در کار نخواهد بود و دروغی آشکار بیش نیست. 6. دروغگوها و کذابها فردا مدعی مهدویت و یا امامت و یا مدعی نیابت و یا ظهور باب و مانند آن نشوند. این رخداد جز با حضور و نزول حضرت مسیح(ع) عملی نخواهد شد. 7. خود این حدیث دلیل روشنی بر ظهور امام عصر(عج) و آینده روشن تاریخ بشریت و امید به آیندهای نویدبخش و ظهور منجی موعود و ظهور عیسی بن مریم(ع) و وعده ادیان الهی برای نجات کاروان بشریت از چنگال اهریمنان و شیاطین خواهد بود و این از نشانههای آن بزرگوار است. 8. امید است صاحبنظران و اندیشمندان رسالت بزرگ خود را در تبیین معارف الهی و نقد و بررسی دقیق و حکیمانه مسائل و موضوعات عمیق اسلامی و ولائی برداشته و زمینههای سوءاستفاده و برداشتهای غلط و جاهلانه و یا مغرضانه را از بین ببرند و اجازه ندهند تا در اثر سهلانگاری و یا غفلت مرزبانان معارف اسلامی و حقایق قرآنی، میدان برای دزدان راه و شیادها هموار شود و یا جاعلان و غافلان و عناصر پر ادعا و مردم فریب افکار عمومی را مشوب و چهره حقایق دینی را ملکوک و ذهنها را شبههناک و افکار را مسموم نمایند و یا با خرافات و خرافهگرایی معارف بلند توحیدی دستخوش و ساوس شیطانی و یا سلیقههای گوناگون نفسانی بشود. تذکر این مطلب نیز بسیار به جا و قابل توجه است که بحث و بررسی فقیهانه و کارشناسانه در این قبیل احادیث و روایات و مسائل تاریخی و اجتماعی و فلسفی و سیاسی و کلامی و ادبی و مانند آن از ظریفترین، حساسترین و ارزشمندترین کارهاست و البته نیاز به قدرت استنباط و دقت و سلامت نفس و بصیرت در دین و آشنایی با علوم و فنون اجتهاد و آگاهی به رموز آن دارد و الا نااهلان و یا مدعیان ناآگاه و یا خودباختگان در برابر بیگانگان و بردگان هوی و هوس هرگز توان لازم را برای ورود در این میدانها و اظهارنظر فنی و تخصصی و جلب اعتماد عمومی را نداشته و نخواهد داشت. 9. حضرت مهدی(عج) بلاواسطه فرزند امام عسکری(ع) و حضرت نرجس خاتون است که در سنه 255 ق. در سامرا متولد شدهاند و در اعتقاد ما شخصی معین، با ویژگیها و صفات خاصی بوده و هرگز جایی برای تردید، تحریف، خرافهگرایی، تفسیرها و توجیههای جاعلانه باقی نمیگذارد. عیسیبن مریم(ع) نیز پیامبر اولوالعزم بوده که حدود 770 سال قبل از ولادت امام عصر ـ ارواحنا فداه ـ در بیت اللحم از حضرت مریم(س) متولد شدهاند و در بینش صحیح دینی و تاریخ هرگونه ادعای ساختگی که به مفهوم یکی بودن آن دو بزرگوار مطرح شود و یا با انگیزههای گوناگون سیاسی اجتماعی و فکری مطرح شود دور از انصاف و خلاف وجدان و غیر منطبق با واقع است. 10. طبق روایات متواتر اسلامی، آن بزرگوار دارای دو غیبت است: غیبت صغری و غیبت کبری و در عصر غیبت صغری رابطه با آن حضرت(ع) توسط نواب خاصشان برقرار میشد و در عصر غیبت کبری آن حضرت دارای نواب عام است و صفات ایشان نیز به طو کلی و کامل تعریف شده است. ولی درباره حضرت مسیح که بحث غیبت و یا مباحث مشبه مطرح نیست بلکه در تعبیر قرآن کریم آمده است: و ما قتلوه و ما صلبوه ولکن شبّه لهم... بل رفعه الله إلیه.5 و حال آنکه آنان او را نکشتند و مصلوبش نکردند، ولیکن امر بر آنان مشتبه شد... بلکه خدا او را به سوی خود بالا برد، و خدا توانا و حکیم است. و در روایات ما بحث نزول حضرت مسیح(ع) است، نه ظهور آن بزرگوار. و این دو تعبیر و عنوان بسیار متفاوت است که یکی نشانگر غیبت و دیگری نشاندهنده عروج و رفع الی الله و نزول مجدد است. دربارة حضرت ولی عصر ـ ارواحنا فداه ـ این عنوان به کار نرفته بلکه عنوان غیبت، عصر غیبت و عصر ظهور به کار رفته است. یعنی او در میان ماست ولی از چشم ما به حسب ظاهر غایب است نه اینکه خداوند متعال او را به سوی خودش برده باشد، و یا به عقیده مسیحیت آن بزرگوار را به دار آویخته باشند و به ملکوت الهی پرواز کرده باشد. بنابراین ادعای تطبیق این دو با یکدیگر نمیتواند صحیح و قابل قبول باشد. مهدی(ع) از ذریه رسول اکرم(ص) و فاطمه اطهر(س) و از خاندان محمد(ص)و همنام رسول اکرم(ص) است. او قائم بالحق و قائم بالقسط است که او از مکه خواهد درخشید و یاران وفادار و استوار و انصار فداکار او در اسرع وقت به او ملحق خواهند شد. و جریانهای صلیبی و صهیونیستی نیز نمیتوانند بر چهره پرفروغ خورشید ولایت گرد و غبار نسیان و تحریف بپاشند. آری مهدی(عج) وارث همه انبیا و اولیا است وارث زمین است وارث آدم و نوح(ع) و پیامبران اولوالعزم دیگر است وارث موسی کلیم و عیسی مسیح(ع) است تجلی همه ارزشهای الهی و ادیان آسمانی است. اکنون رسالت همه منتظران آن بزرگوار و ارادتمندان آستان مقدس حضرت خاتم الاوصیا(ع) احیای انگیزههای عمیق دینی و الهی و ایجاد آمادگی روحی و اخلاقی و گسترش فرهنگ مهدویت و ولایت و تلاش در راه بیداری امت اسلامی و زمینهسازی برای وحدت جهان اسلام و فداکاری و مجاهدت در راه نصرت آن حضرت و بسترسازی برای عصر ظهور و پیروزی حق بر باطل و آمادهسازی افکار و اندیشهها و ایجاد شرائط برای حکومت واحد عدل جهانی است. و نصرتی معدّة لکم... حتی یحیی الله تعالی دینه بکم فمعکم معکم لامع غیرکم.6 و یاری من مهیای شماست... تا آنکه خدای تعالی دینش را به وسیلة شما زنده گرداند. پس همراه شمایم، همراه شمایم نه همراه (کسی) جز شما. [ سه شنبه 92/3/14 ] [ 11:13 عصر ] [ محمد شهابی خسروشاهی ]
|
||
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : night skin ] |